توضیحات: پدربزرگ Elektra از نحوه لباس پوشیدن او خوشش نمی آمد و او با بچه ها مخفیانه صحبت می کرد. او می دانست که توسط دوربین تحت تعقیب او قرار می گیرد و همیشه او را می گرفت. دیری نگذشت که کون گنده روغنی Elektra روی زانویش در حال حرکت روی دستگیره او بود! پدر ناتنی اش با خوردن بیدمشک نوجوانش ، قبل از اینکه او روی خروسش سوار شود و مثل یک دختر کوچک خوب سوار او شود ، به او لطف کرد.
داغ برچسب انجمن #در فضای باز #هاردکور #پیر+نوجوان #گروه جنسیت نما